حقیقت داره تنهایی / پوریا بیگی
پوریا بیگی
نداره نامه ی تلخت
دوباره اسم و امضایی
داری از من جدا می شی
حقیقت داره تنهایی
به هر ساز تو رقصیدم
نپرسیدم چرا سردی
منی که خوب فهمیدم
نمی خوای دیگه برگردی
هنوزم توی قلب من
مث اون روزا محبوبی
نمی دونی که تا رفتی
به پا کردم چه آشوبی
کجای قصه ای حالا
که شکل آرزوهامی
نمی شناسی صدامو چون
گرفته لحن ناکامی
به احساس تو مشکوکم
به این روزای بی خورشید
دارم از یاد تو میرم
تو چشمات اینو میشه دید
پرم از فکرای منفی
نگو بی وقفه بد بینم
حقیقت داره تنهایی
نگو که خواب می بینم